در مسیر سرنوشت

در جستجوی پاسخ پرسش "بودن"

در مسیر سرنوشت

در جستجوی پاسخ پرسش "بودن"

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مصطفی نیلی پور» ثبت شده است

در سال 1344 یا 1345 خورشیدی در کلاس درس پروفسور هشترودی بودیم.

پروفسور هشترودی می گفت: جهان خیالی بیش نیست.

مصطفی که در آن زمان جوان بود، نکته ای به ذهنش آمد و گفت:حضرت استاد، آیا مرگ یک واقیت است یا خیال؟

پروفسور در حالی که دستانش را بر روی موهای سرش از جلو به عقب می کشید، با خود می گفت که مرگ واقعیت دارد یا ندارد؟، مرگ واقعیت دارد یا ندارد؟، مرگ واقعیت دارد یا ندارد؟ و ... .

[با توجه به اینکه مرگ یک حقیقت است، خیالی بودن جهان نقض می شود.]

۰ نظر ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۱۵

کتاب حسینمعمار شهادت

پرتویی از جاذبه عشق، دامنم را برگرفت و مرا بدان حوزه کشاند، تا به دارالسلام عشق رسیدم. در این جا بود که پیران و جوانان و نوجوانان عاشق و شیفته، رخ نشان دادند. آنچنان بازار عشق پر رونق بود و محاوره ها و گفتگوها گرم، و نگاهها پر معنا که عبارت "یوصف ولا یدرک" را تداعی نمودم.
التهاب و گرمای عشق، از خود بی خودم کرد، احساس کردم در جهانی دیگرم، در  آن سرای، همه چیز رنگ و بویی دیگر داشت. با فرهنگ عشق و مکالمه در آن وادی، آشنا نبودم. از اینروی مدت ها در آن نشئه ماندم تا انس گرفتم و سرانجام اندکی آموختم که چگونه سخن را آغاز کنم و سیاق کلام را بر چه پایه ای بنیان نهم.
مدت ها ماندم و ماندم و به سیاحت پرداختم. با خود گفتم: حال که توفیق همدمی نصیبم گشت تا در جرگه عاشق پیشگان بار یابم، به خود جرات دادم تا بتوانم به پیشگاه سالار عشق نزدیک گردم آن که تربیت کنده عشق و بلکه معمار عشق است.
زمزمه کردم:

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند

ملهم شدم:

او که با دشمن این نظر دارد
دوستان را کجا کند محروم

۰ نظر ۰۸ مهر ۹۶ ، ۱۶:۴۷